********* گروه کوهنوردی بانوان تچر عضو میپذیرد *********
جهت عضویت با شماره تلفنهای 09361481718 - 09178267626 تماس حاصل فرمایید

۱۳۸۸ آبان ۱۴, پنجشنبه

کوه های اوستا

زامیاد یشت (پرستش فرشته زمین)
خشنودی ِکوه ِمَزداآفریده ی بخشنده ی آسایش ِاَشَه، «اوشیدَرِنَ»، فر ِکیانی ِمزداآفریده و فر ِمزداآفریده ی ناگرفتنی را.
1
ای سِپیتمان زرتشت !
نخستین کوهی که از این زمین برکشیده شد، «البرز» بلند است که همه ی سرزمین های باختری و خاوری را فراگرفته است.
دومین کوه «زِر ِذ َزَ» است که از آن سوی «مَنوشَ» نیز همه ی سرزمین های باختری و خاوری را فراگرفته است.
2
از این کوه ها، «اوشیدَم»، اوشیدَرِنَ» و رشته کوه «اِرِزیفیَه» سر برزد.
ششمین کوه «اِرِزورَ» ، هفتمین «بومیِه»، هشتمین «زَوذیتَ»، نهمین «مَزیشوَنت»، دهمین «اَنتـَرِدَنگهو»، یازدهمین «اِرِزیشَ»، دوازدهمین «وایتی گـَئِسَ» ...
3
... و «آدَرََنَ» و «بَیَنَ» و «ایشکـَتَ اوپایری سَئنَ» - که پوشیده از برف است و تنها اندکی از برف آن آب می شود - (1)
دو رشته کوه ِ«هَمَنکونَ»، هشت رشته کوه ِ«وَشَن»، هشت ستیغ ِ«اَوُروَنت» و چهار کوه ِ«ویذوَنَ».
4
«اَئِزَخَ»، «مَئِنَخَ»، «واخِذریکَ»، «اَسَیَه»، «توذ َسکَ»، «ویشَوَ»، «دَرَوَشیشوَنتَ»، «سایریوَنتَ»، «نـَنگهوشمَنت»، «کـَکـَهیو» و «اَنتـَرِکـَنگهَه».
5
«سیچی دَوَ»، «اَهورَنَ»، «رَئِمَنَ»، «اَشَ سْـتـِمْـبَنَ»، «اورونیووایذیمیذکَ»، «اَسنـَوَنت»، «اوشَـئـُمَ»، «اوشتَ خوارِنـَه»، «سیامَکَ»، «وَفرَیَه»، «وُ اوروشَ».
6
«یَهْمْـیَه جَتـَره»، «اَذوَتـَوَ»، «سْپیتَ وَرِنـَه»، «سْپـِتـُوداتَ»، «کـَذرَوَ اَسپَ»، «کـَوُایریسَ»، ستیغ ِ«بَرُوسَرَیَن»، «بَرَن»، کوه ِ«فراپَیَه»، «اودریَه»، «رَئِوَنت» و کوه های دیگر که از این پیش، مردمان بدان ها نام دادند، از آنها گذشتند و اندیشیدند.
استاد پور داود از روی منابع دوره مسلمین به اهمیت دینی فراوان کوه سبلان (به معنی جایگاه پر سود) در دوره پیش از اسلام ‏پی برده بوده ولی متوجه نام های اوستا یی این کوه یعنی هئوکئیریه (خوب کنش) و اوشیدرن یا همان اوشدیریکای منابع ‏آشوری( بعنی کوه فروغمت و درخشان ) و قله بروسرین (دارنده زبیایی) که در نام چشمه آب معدنی معروف آن یعنی سرئین باقی مانده ، نشده است . وی در جلد دوم یسنا درباره این مقدسترین کوه ایرانیان باستان می آورد : " خاقانی شروانی در شعر خود راجع به سبلان می گوید : قبله اقبال سبلان دان کو ز شرف کعبه وار قطب کمال است کعبه بود سبزپوش او زچه پوشد جامعه احرامیان که کعبه حال است در خبری خوانده ام فضیلت آنرا خاست مرا آرزوش قرب سه سال است رفتم تا بر ‏سرش نثار کنم جان کوست عروسی که امهات جبال است چادر بر سر کشید تا بن دامن یعنی بکرم این چه لاف محال است کوه سولان (سبلان) در آذربایجان نزد ایرانیان ، به جای تور سینا است نزد بنی اسرائیل ...... میر خواند در روضه الصفا در ذکر سلطنت گشتاسب آورده : " در تا ریخ بناکتی و معجم مسطور است که زرتشت حکیم در زمان او ظاهر شد.... و در همان دم ‏که زرتشت متولد شد بخندید چنانکه تمام حضار مجلس آواز او را بشنیدند و چون بزرگ شد به جبلی از جبال اردیبل بالا رفت و از آنجا فرود آمد کتابی در دست و می گفت که این کتاب از سقف خانه که بر این کوه واقع است نازل شد ..... و یکی دیگر از آن حکایات این است که آتشی در دست داشت و دست او نمی سوخت و چون گشتاسب به مجلس وی در آمد آن را بدو داده دست او نیز نسوخت و به دست دیگران نیز رسیده حرقتی ظاهر نگردید. " چنانکه گفته شد استاد پورداوود و ایرانشناسان اسامی اوستایی این کوه را در نیافته اند در صورتیکه اوستا محل فدیه آوردن جمشید (شاه میرای نخستین ، سپیتمه پدر زرتشت) به الهه باکره آبها یعنی ناهید – که مکانش همین کوه هئوکئریه (سبلان) به شمار می رفته – همین کوهستان ذکر نموده و نیز مطابق کتب پهلوی آنجا همچنین محل یکی از همپرسگیهای زرتشت با اهورا مزدا بوده است . پس بی جهت نیست که در احادیث اسلامی و روایات اسلامی کوه سبلان محل هبوط ارواح و آدم ابالبشر به شمار رفته است . کوه اوستایی دیگر آذربایجان که بعد سبلان در درجه دوم قدوسیت قرار داشته و تا حدودی با آن پهلو به پهلو می زده همانا کوه سهند یا همان اسنونت اوستا (به معنی دارنده ییلاق یا روشنایی روز) بوده که یکی دیگر از محل های همپرسگی زرتشت با اهورامزدا به شمار رفته است . سبب معروفیت این کوه در اهمیت آن به مثابه مخزن آب منطقه و مراتعش و نزدیکی اش به شهر رغه زرتشتی (مراغه) بوده است . معانی و نام و نشان دیگر کوه های مذکور در زامیاد یشت به تحقیق این جانب که بر پایه نظریات پورداود می باشد از این قرار است : هرائیتی بلند یا همان هرابرزئیتی (یعنی کوه بلند) همان کوهستان معروف البرز است. هرا (کوه) همچنین نام کوهی در نزدیکی مراغه بوده ، آنجا که بنا بر شاهنامه هوم عابد افراسیاب را دستگیر می نماید و اکنون زیش نامیده می شود که باید همان ارزیش (یعنی کوه راست برافراشته مذکور در همین زامیاد یشت) باشد . زردز (کوه دژ زرین) ‏با زرد کوه بختیاری مطابقت دارد. مانوش (کوه فرد دانا) از لحاظ معنی به وضوح یادآور نام قله دنای استان فارس است. ‏اوشیدم (جای دمیدن نور) همان کوه معروف بابای افغانستان است که نامش از ریشه اوستایی "با" یعنی درخشیدن مأخوذ است . خود زامیادیشت در فقره 66 این کوه را با رود هیرمند و دریاچه هامون پیوند داده است. ارزیفیه (یعنی کوه عقاب یا کرکس) بی شک همان کوه کرکس کاشان است ، چون خشثریتی (کیکاووس) در آبان یشت اوستا در این کوه که در نزدیکی پایتخت وی کاشان بوده ، فدیه برای ناهید الهه آبها آورده است. کوه های ارزور (دارای باغهای خوب) و بومیه (خاکی) ‏به سبب مربوط شدن آنها با مرزهای آسیای صغیر و گیلگامش پرستی باید همان کوههای علمدار و میشو در نزدیکی شهر ‏مرند باشند. رئوذیت (کوه پر علف) رادارمستتر با کوه رویان مازندران (کوه نزدیک شهر رودبار) مطابقت داده است. مزیشونت (‏کوه دارنده بزرگی) همان کوه ماسیس یعنی آرارات می باشد. انتردنگهو (کوه واقع در میان مملکت) احتمالا همان کوه آلاداغ شمال خراسان است چه نام ترکی این کوه علی القاعده به صورت آراداغ به معنی کوه میانی است . وائیتی گئس با نام بادغیس افغانستان مطابقت دارد. آدرن (کوه هوشمند) یادآور نام کوه همایی (کوه منسوب به داناب نیک) در جنوب شرقی سبزوار است . بین (درخشان) مطابق با کوه بین آلود خراسان و همچنین بوانات فارس میباشد. ایشکت اوپائیری سئن (کوه برتر از پرش عقاب) را با کوه های هندوکش افغانستان مطابق می دانند. دو سلسله کوه همنکون (پرکنج) با کوه هزار کرمان ‏مطابقت دارد. هشت سلسله کوه وشن (جایگاه خوب) به نظر می آید همان اشترانکوه لرستان باشد چه لغت اشت به اوستایی به معنی هشت است. ائورونت (تند و تیز) را به اتفاق همان کوه الوند همدان می دانند که علی القاعده نامش از همان ریشه اوستایی ائورونت (نوک تیز) اخذ شده است. چهار کوه ویذون (فراهم شده ، گرد آمده) با کوه های چهار گنبدان کرمان مطابقت می نماید . ائزخ (دارای فراوانی خوب) یادآور کوه ایذه و مئنخ (میهن خوب) نشانگر کوه زرین نزدیک شهر ایذه می باشد. ‏‏واخذریک (دارای درخشندگی خوب) مطابق کوه دینار استان فارس است. اسیه (آسمانی) یادآور کوه بحر آسمان کرمان و توذسک (کوه سگپرستان کوچ نشین) به ظاهر مطابق با کوه شاهنشین تویسرکان است. کوه ویشو (دارای خوبی فراوان) با کوه های هزار مسجد خراسان مطابقت دارد. درئوشیشونت (دارای درندگی و برندگی) با شیر کوه یزد قابل تطبیق می باشد. کوه سائیریونت (دارای سنگ ریزه) با نام سی سخت نزدیک قله دنا مشابهت دارد . ننگهو شمنت (کوه معروف) با کوه نائین مشابهت دارد. ککهیو (کوه مردم میان کوهستان ها) با کوهستان کیگیلویه مطابقت دارد. انترکنگهه (کوهی که میان سزرمین گنج یعنی فارس است) با کوه قارون فارس مطابقت می نماید. سیچی دو (سوزاننده فریبکاران) یادآور کوه آتشفشان تفتان است. اهورن (کوه خدا) یا نام کوه الله اکبر شمال مشهد و بیستون (کوه خدا) کرمانشاهان نام مشترکی دارد. رئمن (دولت خانه یا ثروت سرا) به وضوح یادآور کوه رامند خبر حمدالله مستوفی در نزهه القلوب است که مکانش بین قزوین و خرقان ذکر شده است. طبق گفته حمدالله مستوفی ذکر این کوه در فهلویات بسیار آمده است: که الوند خوش بی با دماوند آبی رامند کوه چون مینمایند اش ستمبن (تکیه گاه اشا) با نام کوه های تخت سیمین و بیستون کرمانشاهان قابل تطبیق است. ‏اورونیو وائذیمیذک (کوه های دارای سرسبزی گسترده) با کوه های اورامان کرمانشاهان مطابقت دارد. اوشئوم (کوه ‏درخشان یا سوزاننده) می تواند همان قله دماوند یا تفتان باشد. اوشت خوارنه (دارای فر آرزو شده) می‏تواند کوه دماوند ‏(پاتیشخوار منابع آشوری) یا کوههای خرقان منظور باشد. سیامک (سیاه مویمند) و فریه (برفمند) با چندین کوه فلات ایران ‏که به نامهای سیاه کوه (سوادکوه، قره داغ) و سفید کوه نامیده میشوند قابل تطبیق هستند . وست احتمال داده منظور سیاه کوه و سفید کوه نزدیک هرات میباشند. واوروش (دور کشیده) به نظر میاید همان قافلانکوه (قافله کوه ها) باشد. یهمیه جتر (یعنی کوهی که از آن صمغ کتیرا به دست می آید) با کوه های جغتای و جوین سبزوار مطابقت می نماید. اذوتوه (کوهی که ‏بر آب مسلط است) یاد آور نام کوههای ارسباران آذربایجان است. کوه سپیت ورنه (کوه سفید رنگ) با نام کوه أقداغ نزدیک سهند مطابقت دارد. سپنتوداته (آفریده خرد مقد‏س) به نظر می رسد همان کوه صلوات در شمال سبلان منظور شده باشد. کدرواسپ (کوه اسب های کهر) در کتاب پهلوی بندهش به نزدیکی طوس گزارش شده است باید همان کوه قره داغ آن حوالی منظور باشد چه به نظر می رسد جز انتزاعی کدر در این نام به ترکی قره ترجمه شده است. کوئیریس (کوهی که به شکل رشته گردنبند یا دارای راه است) نام کوهستانی در نزدیکی جنوب شرقی شهر رغه زرتشتی (مراغه) می باشد چه این کوه که اکنون علی القاعده کلگزی نامیده میشود بنا به کتاب پهلوی بندهش هم در ایرانویج (شهرستان مراغه) واقع شده است. کوه برن (برنده ، نگهدارنده یا پوشیده) شاید کوه باران نزدیک نهبندان در جنوب شرقی خراسان یا کوه های طالش گیلان (ورنه اوستا) منظور باشد. فراپیه (کوه پر آب) شاید کوه های چهل چشمه جنوب آذربایجان غربی منظور باشد. اودریه (کوه در آب) شاید کوهستان رودبار منظور باشد. کوه رئونت بنابر کتاب پهلوی بندهش در نزدیکی گناباد است و آتشکده آذر برزین در نزدیکی آن برپا بوده است. در پایان گفتنی است نام کوهستان زاگروس بدین صورت در اوستا ذکر نشده است ولی در شاهنامه و کتاب پهلوی بندهش نام آنجا به صور اسپرزو و اسپروچ (سپ رود) بیان شده که می توان آنها را دارای رودهای طغیانگر و سیلابی نمود و این از سوی دیگر معنی کلمه اوستایی ژغر رود است که علی الاصول در یونانی و پهلوی و فارسی می توانست زاپروس تلفظ گردد. بنابراین نام کوهستان زاگروس نیز در اصل یونانی نبوده بلکه اوستایی است. فردوسی در باب این کوه چنین می سراید : همی رفت آن شاه گیتی فروز بزد گاه در پیش کوه اسپروز .

۱ نظر: