********* گروه کوهنوردی بانوان تچر عضو میپذیرد *********
جهت عضویت با شماره تلفنهای 09361481718 - 09178267626 تماس حاصل فرمایید

۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

شش راه برای افزایش کارایی در سنگ نوردی

سریع ترین راه برای بهبود کارآیی هر فرد، ارتقاء کیفیت تفکر است.
این مساله در صخره نوردی کاملاً صادق است خواه صخره نوردی بر روی دیواره ای بلند باشد یا تمرین ورزشی یا خطوط در هم پیچیده سنتی و یا مسیرهایی در رشته کوه آلپ.
تمام فعالیت ها از افکار، احساسات و شیوه ی تفکر سرچشمه می گیرد و اعتماد به نفس پایه و اساس شکست ویا پیروزی فرد است.
وقتی برنامه های آمادگی جسمانی و آموزش های تکنیکی سالیانه به درجه ای بالاتر می رسد ، در فصل صخره نوردی بزرگترین موفقیت شما در گرو آمادگی و انعطاف عضلات تان می شود تا کارآیی شما بهتر شده و احساس لذت بیشتری نمایید.
با همان احساس تعهد قبلی به تمرین بپردازید و گونه ای عمل نمایید که گویی دارید تمرین قدرتی انجام می دهید.
و در نتیجه راضی خواهید بود با انجام مداوم این مهارت ها و نه تنها در هر زمان که احساس نیاز کردید ، می توانید بهترین نتیجه را کسب نمایید.
برای عده ای موفقیت آنی به میزان صخره نوردی آنها بستگی دارد و این در حالی است که برخی دیگر نیازمند به صبوری بیشتری دارند تا زمانی که این مهارت های ذهنی به صورت یک ارزش ناب درآید و قبل از این که بر روی صخره نوردی شان تاثیر بگذارد.
این مساله به میزان سرزندگی ویا ضعف ذهن مرتبط است. این را نباید از یاد برد که این شش مهارت ذهنی به هم پیوسته است و می تواند هماهنگی و انسجام را در تمرین ها برای فرد به ارمغان آورد در مجموع مثل این است که یک بار 5 کیلوگرمی از پشت شما که ناخواسته آن را در حین صعود حمل می کردید از پشت شما برداشته شود.
1-خود پنداره تان را از عملکرد جدا سازید.
اگر مشغول مطالعه این مقاله هستید ، معلوم است که صخره نوردی نقش مهمی در زندگی شما بازی می کند.
فشار ناشی از این تفکر ( من نمي توانم )می تواند فلج کننده بوده و شاید بتوان از آن به عنوان اصلی ترین تمایل ناامیدی و سرخوردگی در این ورزش یاد نمود.
انسان در انجام کارهایی برنامه محور نه خروجی از لحاظ چهار چوب ذهنی بهتر عمل می نمایند.
با تفکیک خود پنداره تان از عمل صخره نوردی می توانید از صعود لذت برده بدون این که به نتیجه ی آن فکر کنید . مهم تر این که این عمل به شما آزادی تجربه های نو و یا انجام ریسک را می دهد.
خلاصه این که جدا ساختن خود پنداره باعث کاهش فشارها و استرس ها شده و از این طریق بدون نیاز به تمرین بیشتر، صعود بهتری خواهید داشت.
2- با افراد مثبت معاشرت نمایید
نوعی از احساس و یا تاثیر محیطی ما را در بر گرفته است که تاثیرات آن بستگی به شخصیت و نگرش نسبت به زندگی و حوادث آن دارد.
افکار و اعمال افرادی که در اطراف شما قرار دارند،بر افکار و اعمال شما، تاثیر می گذارد
طبق مشاهدات من، سه گونه انتخاب پیش روی هر فرد می باشد.
1-صعود از صخره به تنهایی2- صعود با فردی با انگیزه مثبت3-صعود بافردی منفی نگر و بدبین اصولاً چه لذتی دارد که با افراد شاکی بیرون بروید؟ و لذت موجود درآن احساس منفی آنها گاهی حتی بدون این که بدانید بر روی صعود شما و لذت موجود درآن تاثیر منفی می گذارد.
اما صعود با افراد خوش بین و مثبت اندیش و یا به تنهایی می تواند موفقیت چشمگیری بدست آورید.
به هر حال اگر تصمیم دارید با دیگران بیشتر ارتباط برقرار کنید از نتایج مثبت انسجام حاصل از افراد خلاق، با انگیزه و مثبت در اطراف تان استفاده ببرید.
3- پا را از حوزه ی موجود فراتر گذارید!
برای پیشرفت در هر کار باید اهدافتان از آنچه که تاکنون کسب کرده اید بیشتر باشد و همچنین در فکر این باشید که برای رسیدن به هدف از آرامش موجود دست بشویید.
یعنی این که با وجود عدم آرامش ذهنی وجسمی به صعود ادامه دهید. بدین معنی که با ترس هایی که در دل دارید با انجام آنها مقابله نمایید. که خود به معنی تلاش برای انجام هر غیر ممکن می باشد.
ازاین طریق است که قدم به بعد دیگری از زندگی می گذارید و بینش خود را از هر امر محالی تغییر دهید.
4- ریسک خود را با قدرت ارزیابی و مدیریت نمایید.
صخره نوردی فعالیتی است دارای ریسک پذیری بالا و خواسته ی مطلوب برای صعود سخت تر و نیازمند انجام ریسک های جدید می باشد. این ریسکها می توانند به صورت مخاطرات فیزیکی باشد. مانند سقوط هایی که منجر به مجروحیت می شود و یا ریسک های پنهان ذهنی همچون مواجعه با احتمال شکست ، انتقاد و یا حتی سرخوردگی
قبل از تصمیم به هر صعود سعی کنید تا ریسک های احتمالی پیش رو را حدس زده و ارزیابی نمایید.
با تجزیه و تحلیل ریسک ، جلو تر از زمان، بی شک با مخاطرات در صعود مواجه خواهید شد و حداقل این امکان را می یابید تا به اکثر ریسک های اساسی هنگام صعود پاسخ گوید. برای ریسک های ذهنی جهش استراتژی بال های ذهنی را مشاهده نمایید
5-اعتماد به نفس خود را تقویت نمایید
اساساً میزان اعتماد به نفس شما بر پایه خود پنداره و افکار شما در هر لحظه می باشد. افکار شکست خورده با کارآیی ضعیف در گذشته و کلماتی که با خود به زبان می آوریم مانند من نمی تونم، نمی شه، شاید ، تلاش می کنم و اعتقاد به نفس پایین تر، همه بذرهای شکست انسان می باشند.
بعکس تمرکز بر روی موفقیت های گذشته از طریق تصویرسازی و احساس واقعی فرآیند و شادمانی ناشی از اعمال مثبت باعث افزایش بسیار زیاد اعتماد به نفس در فرد می گردد.
تصویر سازی روزانه، برای بازیابی برخوردهای مهم و با ارزش گذشته صعود و یا غیر آن بهترین راه بازسازی ، شکل دهی و تقویت اعتماد به نفس به منظور دستیابی به موفقیت در همه تلاش ها می باشد.
6- تحت هر شرایط و نتیجه ای شاد باشيد
شیوه منحصر به فرد در میان تمام قهرمانان، انعطاف پذیری آن ها در برابر نتیجه های ضعیف و یا انتقادات می باشد و همچنین اعتقاد راسخ به این که موفقیت در گروه زمان و تلاش و بردباری است
بینش درست به منزله ی ويتاميني است که اغلب جبران کننده ناتوانی، تکنیک و یا حتی دست یابی انسان به خواسته اش می باشد. من نمی توانم از بیان اهمیت همیشه شاد بودن چشم پوشی نمایم.
ما همه به صخره نوردی و صعود روی می آوریم، زیرا دوست داریم فضای بیرون و احساس حرکت بر روی صخره را تجربه نماییم. زيرا كه شادماني را در لحظه پيروزي دوست داريم .
عظیم ترین راز برای صعود بهتر، عشق بی قید و شرط به صعود است
اعتراف به این نکته که هر روز صعود بدون توجه به نتیجه آن روزی بزرگ است و انسان همیشه نتیجه ی مطلوب خود را کسب خواهد نمود.

کوههای افغانستان

کوههاي افغانستان:

هندوکش:
اين رشته کوه از معروف ترين و بزرگ ترين رشته کوه هاي افغانستان به شمار مي رود و ادامه‎ي رشته کوه‎هاي هيماليا مي باشد . رشته کوه هاي هندوکش ازشمال شرقي به سمت جنوب غربي کشيده شده و به دوقسمت هندوکش شرقي وغربي تقسيم مي شود . هندوکش شرقي ازغرب دره‎ي زيباک (ولايت بدخشان) شروع شده و تا کوتل (گردنه ي) خاواک (ولايت پروان ) به طول 150 کيلومتر امتداد يافته است . هندوکش شرقي داراي قله هاي مرتفع است ، که قسمت زيادي از سال را برف دارند . بلند ترين نقطه‎ي افغانستان قله‎ي نوشاخ ، با 7485 متر ارتفاع در رشته کوه هندوکش شرقي واقع شده است . هندوکش غربي ازکوتل خاواک شروع شده و به سمت غرب تا بند امير در ولايت باميان ادامه دارد . ارتفاع هندوکش غربي از هندوکش شرقي کمتر است . به همين دليل شاهراه بزرگ سالنگ ، که شمال و جنوب کشور را به هم وصل مي کند از دل اين کوه می گذرد . از کوتل هاي مهم هندوکش غربي مي توان ازکوتل شيبر در ولايت باميان نام برد که از گذشته هاي بسيار دور قبل از ايجاد شاهراه وتونل سالنگ ، شمال و جنوب افغانستان را به هم پيوند مي داده است. در حال حاضر نيز اين کوتل اهميت زيادي دارد .دره هاي بيشماري در دامنه هاي رشته کوه هاي هندو کش واقع است که معروف ترين آن ها عبارت اند از : دره ي پنچشير ،دره‎‎ي شکاري ، دره اشکمش ، دره سالنگ ، دره ي هزاره ، دره ي سيغان ، دره ي کهمرد ، اندراب ، خنجان ، نور ، فرخار و....
کوه بابا :
رشته کوه بابا در مرکز افغانستان واقع شده وازشرق به غرب امتداد دارد . اين رشته کوه از شرق « کوتل حاجيگگ » شروع شده ، تا جنوب شرق کوه حصار ادامه مي يابد . طول اين رشته کوه در حدود 200 کيلومتر است . بلندترين قله آن شاه فولادي ، 5140 متر ارتفاع دارد . قله هاي اين کوه نيز اکثر اوقات از برف پوشيده است و شرايط خوبي براي ذخيره‎ي آب به وجود آورده است . برخي ازمهم ترين رودهاي دائمي افغانستان از همين رشته کوه ها سرچشمه مي گيرند. در دامنه هاي شمالي و جنوبي اين رشته کوه ، بهترين چراگاه ها و مراتع افغانستان به چشم مي خورد . از کوتل هاي معروف اين کوه مي توان از کوتل حاجيگگ ، کوتل عراق ، کوتل صدبرگ ، کوتل شاتو ، کوتل ملا يعقوب و... نام برد که هر يک اهميت خاص خود را دارند . دره هاي معروف رشته کوه هاي بابا عبارتنداز : دره فولادي ، دره ي باميان ، دره‎ي کالو، دره ي ککرک و....
سفيد کوه (سپين غر ) :
اين رشته کوه ، در شرق افغانستان واقع شده و 150 کيلومتر طول دارد . سفيد کوه از 48 کيلومتري غرب پيشاور آغاز شده وبه طرف غرب ادامه مي يابد . بلند ترين قله اين کوه سيکارام ، 4755 متر ارتفاع دارد . دامنه هاي شمالي و جنوبي اين رشته کوه پوشيده از جنگل هاي انبوه و وسيع است .همچنين دره ي معروف خيبر که از لحاظ تاريخي و ارتباطي داراي اهميت زيادي مي باشد و در لشکرکشي هاي بزرگ ، در طول تاريخ به شبه قاره ي هند همواره مورد توجه مهاجمين بوده است ، در اين رشته کوه قرار دارد . طول اين گذرگاه از 60 کيلومتر تجاوز مي کند و 2000 متر از سطح دريا ارتفاع دارد .دره هاي معروف اين رشته کوه عبارت انداز :دره‎ي خيبر ، دره‎آچين ، دره ي خوگياني ، دره ي جاجي ، دره‎ي زرمست و .... مي دانيم که افغانستان داراي رشته کوه هاي فراواني است که به برخي از آنها اشاره کرديم . برخی دیگر از کوه های معروف افغانستان نیز عبارت اند از : کوه هاي فيروزکوه ، سياه کوه ، گل کوه ، سليمان ، تيربند ترکستان ، پغمان ، قره باتور، چاکايي و ..

رودهاي افغانستان :
آمودريا :
اين رودخانه از فلات پامير خورد سرچشمه مي گيرد و به درياچه آرال مي ريزد . اين رودخانه با طول 2540 کيلومتر ، مرز مشترک افغانستان وجمهوري هاي تاجيکستان ،ازبکستان وترکمنستان را تشکيل مي دهد . رودخانه هاي کوکچه و قندوز در خاک افغانستان به اين رود مي پيوندند . در ماه ثور (اردیبهشت) براثر آب شدن برف ها، آب اين رودخانه زياد مي شود . درهنگام پرآبي حدود 900 کيلومتر از آن قابل کشتيراني است .د رسالهاي گذشته چند بند روي شاخه هاي فرعي اين رودساخته شده است، مانند بند قندوز . در حال حاضر از شيرخان بندر درولايت قندوز افغانستان به تاجيکستان وبالعکس رفت و آمد توسط کشتي صورت مي گيرد.
هيرمند :
هيرمند يکي از رودهاي مهم ، بزرگ و پرآب افغانستان است که با شعبه هاي خود ، نواحي وسيعي ازجنوب غربي این کشور را آبياري مي نمايد . اين رود از ارتفاعات مناطق بهسود ، پنچاب و دايکندي ( ميان دو کوتل اوني و حاجيگگ ) سرچشمه مي گيرد . اين رود در ابتداي مسیر خود سيلابي بوده و خساراتي به مردم وارد مي آورد و به تدريج از سرعت آن کم شده و و جريان آن آهسته مي گردد . رود هيرمند با 1400 کيلومتر طول ، بزرگ ترين رودخانه داخلي افغانستان مي باشد که نقش مهمي در آباداني و سرسبزي قسمت وسيعي از کشور ما نیز دارد . شهرهاي تاريخي بست ، نادعلي و زرنج شهرت خود را مديون اين رود و شعبه هاي آن هستند . هيرمند با تبخير خود بر هواي پيرامونش اثر زيادي مي گذارد و از خشکي شديد هوا بويژه درتابستان مي کاهد .رود ارغنداب ، از جمله ي بزگ ترين رودخانه هايي است که به اين رود مي پيوندد. روي رودخانه ی هيرمند و شعبه هاي آن بندهايي احداث گرديده است . بند کجکي، يکي از مشهورترين و بزرگ ترين بندهاي افغانستان که هزاران هکتار زمين را آبياري مينمايد، از جمله ی آن هاست . درماه هاي حوت و حمل (اسفند و فروردین) آب رودخانه ی هيرمند به حداکثر ، و در ماه هاي سرطان تاعقرب (تیر تا آبان) به حداقل خود مي رسد . اين رود سرانجام به درياچه هامون مي ريزد .
هريرود :
اين رودخانه از ارتفاعات لعل وسرجنگل در ولايت غور سرچشمه مي گيرد و از به هم پيوستن دو رود ، درنزديکي قريه ي « شينيه دولت يار» به وجود مي آيد . هريرود پس از گذشتن از وسط شهر چخچران وارد ولايت هرات مي شود . هرات آباداني خود را مديون اين رود است . رود « تگاوايشان» از جمله ي بزرگ ترين رودهايي است که به هريرود مي پيوندد . هريرود 1124 کيلومتر طول داشته و 560 کيلومتر آن در داخل افغانستان جاري است . 60 کيلومتر از طول اين رودخانه ، مرز مشترک بين افغانستان وجمهوري اسلامي ايران راتشکيل ميدهد . اين رود سرانجام در شنزارهاي جمهوري ترکمنستان (قره قوم ) فرو ميرود .
کابل رود :
آب کابل رود ، ابتدا از به هم پيوستن آب دره سنگلاخ و دره ي سرچشمه بوجود مي آيد که از ارتفاعات کوتل اوني کوه پغمان سرچشمه مي گيرند . اين رود ، پس از گذشتن از شهر کابل ، قسمت هاي وسيعي از شرق افغانستان را آبياري مي کند و داراي شعبه های زيادي است که مي توان از رودخانه هاي لوگر ، سرخرود و کنر نام برد . به خاطر استفاده ي بهتر از آب اين رودخانه ها براي زراعت و توليد برق ، بندهايي روي اين رودها احداث شده است که در آن میان مي توان از بندهاي سروبي ، نغلو ، درونته ، بند کانال ننگرهار ، ماهيپر ، خروار و بتخاک نام برد . رودخانه کابل و شعبه هاي بزرگ و کوچک آن ، تنها رود افغانستان است که پس از پيوستن به رود سند پاکستان به آب هاي آزاد (اقيانوس هند) مي ريزد . طول اين رود 700 کيلومتر مي باشد که 460 کيلومتر آن در افغانستان جريان دارد . اکثر رودهاي افغانستان ازمناطق مرکزي (هزاره جات ) سرچشمه مي گيرد ؛ لذا هزاره جات يکي از بزرگ ترين و مهم ترين منابع آبي این کشور مي باشد .
منبع : سایت مطالعات افغانستان

۱۳۸۹ اردیبهشت ۴, شنبه

علم کوه بهشت کوهنوردان ایران

علم کوه در شمال ایران در منطقه ی بسیار زیبا و خوش آب و هوای کلاردشـت قرار دارد. قله ی علـم کـوه از لحاظ موقعـیت جـغرافـیایی در 50درجه و 58دقیـقــه طول جغرافیایی و 36درجه و 23 دقیقه عرض جغرافیایی قرار دارد و در رشته کوه البرز واقع می باشد .قله ی علم کوه به ارتفاع 4850 مـتـر دومـین قله ی بلند ایران بعد از دماوند می باشد. این قله در منطقه ای از البرز به نام رشته کـوه تـخـت سلـیـمـان قـرار دارد و تـنـها نقطه ای از ایران اسـت که از لحاظ زمین شناسی می توان یخچال های قدیمی را در آن مشاهده کرد.
بیشتر شهرت این قله به خاطر دیواره‌ایست که در دامنه شمالی آن واقع است و دارای فنی‌ترین و سخت‌ترین مسیرهای سنگنوردی و دیواره‌نوردی در ایران است. این دیواره در ایران، جایگاهی مانند کی۲ در جهان را داراست .
دیواره ی علم‌ کوه
در جبهه شمالی این قله دیواره‌ای به طول ۶۵۰ متر وجود دارد که یکی از زیباترین و مشکل ترین دیواره‌های دنیا به شمار می‌رود. منطقه علم کوه دارای ۴۷ قله ی بالای ۴۰۰۰ متر است که به «آلپ ایران» نیز معروف است. بر روی دیواره ی علم کوه مسیرهای متعددی باز شده که می‌توان به مسیر ۴۸ و ۵۲ لهستان، گرده آلمانی ها، هاری رست و... اشاره کرد.
پرافتخارترین صعودها
سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ را می‌توان اوج تحول دیواره نوردی ایران نامید. در این سال‌ها بود که بزرگانی چون زنده یاد حسین طالبی مقدم و دیگر کوهنوردان همدانی توانستند رکوردهای صعود دیواره را به طرز بسیار چشمگیری پایین آورده و نهایتن رکورد عجیب و دست نیافتنی ۳ مسیر در یک روز را به یادگار بگذارند. از دیگر شاهکارهای صعود این دیواره , باز کردن مسیر همدانی‌ها ۶۷ در ۶ ساعت توسط حسین طالبی مقدم است. همچنین صعود سلو حسن نجاریان در سال ۱۳۷۳ از مسیر هاری رست.
اثر طبیعی و ملی علم کوه
این اثر با مـــساحتی بالغ بر 4077 هکتار طی مصــوبه ی شماره 222 مورخ 21/3/81 شورای عـالی محیط زیست به مجموعه مناطق تحت مدیریت اين سازمان پیوست .
موقعيت قله
این قله از شمال به شانه کوه و از جـنـوب به قلل خرسان خـتـم می شود وقله ی سیاه سنگ در سمت شرق این قله واقع است.
در این قلــه در چـهـار جـهـت مختلف؛ چهار یخچال معروف وجـود دارد:
(1) در شمال یخچال علم چال
(2) در شمال غربی یخچال شمال غربی علم کوه
(3)در غرب یخچال هفت خـان
(4) یخچال خرسان در جنوب.
منطقه ی علم کوه دارای یک قرارگاه کوهنوردی یک پناهگاه و یک جانپاه می باشد که به قرار ذیل اسـت:
1ـ قرار گاه رودبارک:
قرار گاه رودبارک در سـه طبقه در سال 1349 (ه-ش) کارهای ساختمـانـی آن شروع شد و در سال 1352(ه-ش)بعد از طی فراز و نشیب هایی به بهره بـرداری رسید. این قرارگـاه در ارتــفـاع 1520مـتـراز سـطـح دریـا قـرار دارد و در مـنـطقـه ی رودبـارک در دو راهی مـعـدن سـرب واقع است . مـسیـر دسترسی به این قرارگاه از جاده چالوس ـ مرزن آباد ـ لاهو ـ کلاردشت ـرودبارک می بـاشـد. این قـرارگاه تقـریـبـاً مجهز می باشد و دارای آب، بـرق و تـلـفـن اسـت.
بـرای صـعود به تمامـی قله های علم کوه می توان از این قرارگاه استفاده کرد.
2- پناهگاه سرچال:
این پناهگاه در ارتفاع 3850متر بالاتر از دریـا و درمـنـطقـه رودبـارک قرار دارد. مسیر دسترسی به پناهگاه، مرزن آباد ـ لاهو ـ کلاردشت ـ‌ رودبارک ـ گردنه می باشد. این پناهگاه دارای آب می باشد و برای تمامی قله هـای معروف علم کوه می توان از این پنـاهـگاه استفـاده کـرد . نـزدیـک تـرین روستـا به ایـن پنـاهـگاه رودبـارک می باشد.
3ـ جانپناه خرسان:
این جانپناه در ارتفاع 4700متر بالاتر از سطح دریا و در منطقه ی رودبارک قرار دارد مسیر دسترسی به جانپناه مرزن آباد-لاهوکلاردشت ـ رودبارک ـ‌ گردنه خرسان می باشد. این جانپناه فلزی است و در سال 1364 (ه- ش) برای آخریـن بار مرمت شده است این جانپناه به ابعاد 6 متر طول و 3 متر عرض و 5/2 متر ارتفاع ساخته شده است. از این جانپناه نیز برای صعود به علم کوه وتمامی قـلـه هـای معروف آن می توان استفاده کرد.
(بر گرفته از :کتاب پناهگاه ها و جانپناه های کوهنوردی ایران )
معرفی قله ها و یخچال های طبیعی منطقه ی علم کوه
آیا تا کنون از خود پرسیده اید که رشته کوه ها اولین بار توسط چه کسانی زیر پا گذاشته شده و به همگان معرفی شده اند؟ اگر به گذشته های خیلی دور برگردیم، سوالی که پیش می آید این است که کوه ها کی بوجود آمده اند؟ مربوط به کدام دوره ی زمین شناسی هستند؟ قبل از اینکه به این ارتفاع برسند دارای چه ارتفاعی بوده اند؟ و سوالاتی دیگر؟مطالبی که بیان می شود گوشه ای از اطلاعاتی است که تنها به بخشی از این سوالات جواب می دهد و به معرفی قلل منطقه ی علم کوه و تخت سلیمان و یخچال های آن منطقه می پردازد و سعی بر آن است که مطالبی از تاریخچه های صعود و کارهایی که در منطقه انجام شده است ارائه شود.
قله های عمده ی منطقه ی علم کوه و تخت سلیمان :
منطقه ی علم کوه با وجود بیش از 47 قله ی بالای 4000 متر ، نمونه های کم نظیری از عظمت، صلابت و زیبایی رشته کوه های البرز را در کلاردشت به نمایش در آورده است.
این قله ها پس از دماوند با ارتفاع 5671 متر ارتفاع، در شمار مرتفع ترین قله های البرز شناخته می شوند.
بلند ترین قله ی این مجموعه علم کوه نام دارد که در سمت شمال شرقی به دیواره ای به طول 700 متر و عرض 450 متر منتهی می شود و به عنوان مرتغع ترین دیواره ی گرانیتی ایران و دارا بودن مسیرهای گوناگون برای کوهنوردان ایرانی و خارجی پر جاذبه تلقی می شود.
این رشته کوه های عظیم منشعب از خط الرأس اصلی البرز که بین 45 و 50 درجه تا 10/51 درجه طول شرقی از نصف النهار گرنویچ و بین 15/36 درجه عرض شمالی واقع شده اند و به استناد مندرجات جغرافیای طبیعی ایران و علائمی که توسط بعضی از دانشمتدان زمین شناس مانند پرفسور اوکوست گانسر( ougust Ganser ) در این منطقه بدست آمده است، می توان گروه تخت سلیمان را جزء چین خوردگی های دوره ی سوم زمین شناسی دانست و از طرفی وجود یخچال های طبیعی آثار جدید ترین دوره زمین شناسی را در این منطقه اعلام می دارد و از طرف دیگر وجود (Trielubit) ها که توسط پرفسور اگوست گانسر در قسمت قلل لشکرک و قلل مناره و گردونه کوه بدست آمده وجود آثار دوره اول زمین شناسی را در این منطقه معلوم می دارد.
قله های مهم علم کوه و تخت سلیمان بدین ترتیب می باشد :
1- علم کوه با ارتفاع 4850 متر که از جهت شمال به شانه کوه و از جنوب به قلل خرسان و از سمت شرق به سیاه سنگ متصل بوده و جهت غرب دماغه ی آن یخچال هفت خوان و یخچال شمال غربی علم چال می باشد.
دیواره ی شمالی آن که معروف به یخچال علم چال می باشد بزرگترین و بلند ترین دیواره های کوه ها ی کشور می باشد و از کف یخچال 700 تا 750 متر ارتفاع دارد.
این کوه دارای دو شاخک با ارتفاع 4750 متر یکی در شرق بنام شاخک شرقی و دیگری در غرب بنام شاخک غربی علم کوه میباشد. چهار یخچال عظیم در چهار جبهه ی این کوه واقع شده است که عبارتند از: یخچال علم چال در شمال یخچال شمال غربی- یخچال هفت خوان در غرب- یخچال خرسان در جنوب.
2- تخت سلیمان با ارتفاع 4659 متر که از جنوب به شانه کوه و از غرب به یخچال های هفت خوان و از شمال به دندان ازدها متصل می باشد.
3- قله خرسان با ارتفاع 4620 متر از شمال به علم کوه و از شرق به یخچال های حصار چال و از جنوب به ستاره متصل می باشد.به علت وجود خرس های زیاد در این منطقه به نام خرسان نامیده شد.
4- قله چالون با ارتفاع 4550 متر که از سمت شمال به قله سیاه کمان و از سمت جنوب غربی به سیاه سنگ و شاخک شرقی علم کوه و از سمت شمال شرقی به قله پسند کوه متصل است، یخچال علم چال در غرب و یخچال چالون در جنوب شرقی آن واقع شده اند.
5- قله های هفت خوان بطوری که از اسم آن پیداست عبارت از چندین قله متصل به هم که بلندترین آنها، 4500 متر ارتفاع دارد از شرق به قله خرسان جنوبی و از شمال خط الرأس آن در نزدیکی های آبادی میان رود پایین می آید.
6- شانه کوه با ارتفاع 4450 متر که از طرف جنوب بوسیله گرده ی آلمان ها و از طرف شمال به قله تخت سلیمان متصل و به علت شباهت با دندانه های شانه، کوه نوردان نام شانه کوه به آن نهاده اند. سه یخچال عظیم در اطراف این قله قرار دارند، یخچال غربی علم کوه در غرب، یخچال علم چال در شرق و یخچال تخت سلیمان در شمال شرق.
7- رستم نیشت به ارتفاع 4426 مترکه آخرین قله ی حد شمالی گروه تخت سلیمان می باشد و از سمت شمال بوسیله گردنه ی مرتفع 4200 متری به قلل کالاهو و از سمت جنوب به قلل سیاه گوک متصل است.
8- پسند کوه با ارتفاع 4350 متر از طرف شمال به قلل خرسان و از جنوب به گردونه کوه خط الرأس اصلی سلسله جبال البرز متصل و در واقع آخرین حد جنوبی گروه تخت سلیمان . محل اتصال رشته اصلی و گروه تخت سلیمان است.
9- میان سه چال با ارتفاع 4348مترازسمت جنوب غرب به شانه کوه متصل است و چون در بین سه چال معرف علم چال در جنوب، کمان چال در شرق، تخت چال در شمال غرب واقع شده است بنام سه چال معروف گشته است و کم ارتفاع ترین قله گروه تخت سلیمان می باشد.
10- مناره با ارتفاع 4300 متر از شمال به قلل خرسان و از طرف جنوب به قله گردونه کوه خط الرأس اصلی سلسله جبال البرز متصل است و در واقع آخرین حد جنوبی گروه تخت سلیمان و محل اتصال رشته ی اصلی و گروه تخت سلیمان می باشد.
11 – سیاه کمان با ارتفاع 4472 متر از طرف شمال به قله چالون متصل است و حد شمالی یخچال علم چال در جهت غرب این قله به پایین می رسد.
12- سیاه گوک متصل به هم به نام های سیاه گوک شمالی و جنوبی به ترتیب با ارتفاع 4445 متر و 4500 متر که از شمال به قله رستم نیشت و از جنوب به قله تخت سلیمان متصل اند.
13 – مرجیکش با ارتفاع 4580 متر در شمال فلات مرتفع حصارچال واقع شده است و فقط از شمال به خط الرأس علم کوه متصل است.
یخچال های طبیعی منطقه :
یکی از پدیده های مورفولوژیکی منطقه وجود یخچال های بزرگ طبیعی است که این یخچال های طبیعی و دایمی پس از گذشت ده ها میلیون سال هم چنان نا آرام اند. یکی از مهم ترین این یخچال ها ، علم چال نام دارد که دارای 3000 متر طول و 750 متر عرض و 80 متر عمق می باشد. علاوه بر آن می توان یخچال اسپیلت که متشکل از توده های بزرگ یخ است، نام برد. این توده ی عظیم یخ که با سنگ و خاک آمیخته شده اند، منابع اصلی آبگیری رود خانه ی سرد آبرود کلاردشت هستند.
در توصیف یخچال های منطقه باید گفت که ما سیف علم کوه در واقع مرکب از یک تیغه یا خط الرأس با جهت جنوبی و شمالی است که ارتفاع آن از کل جارون افزایش می یابد. این تیغه که دو قله ی تخت سلیمان و علم کوه را شامل می شود، در جنوب قله علم کوه به طرف جنوب شرقی متمایل گشته و با ارتفاعی متجاوز از چهار هزار متر در پایین گردنه ی حصارچال و در حد نهایی دره ی اصلی سردآبرود خاتمه می یابد. از قله ی اصلی تنها یک تیغه که در حقیقت مجزا کننده ی سه شاخه یخچال ما سیف هستند، منشعب می شود. این تیغه ها عبارتند از :
1: تیغه ی شمالی که متکی به قوس تخت سلیمان است و حوضچه ی یخ گیر کوتاهی را تشکیل می دهد که از اطراف سیرک های یخچال به آن منتهی می شوند.
2: تیغه ی مرکزی که قله های شانه کوه و میان سه چال را به هم مربوط می سازد. این تیغه ی مرکزی، طویل تر و پست تر از تیغه ی اولی است.
3: شاخه یخچال اصلی است و از دو تیغه ی دیگر مهم تر است و از قله علم کوه جدا می شود. این تیغه که در ارتفاع 4420 متری قطع می شود، به طرف شمال شرقی متمایل است و تا قله چالون ادامه دارد. تیغه های نامبرده سه دره ی نا مساوی ولی مهم را که قبلن به وسیله یخ اشغال شدند، محدود می کنند و به شرح زیر قابل شناسایی می باشند:
۱ـ یخچال واقع در شمال شرقی تخت سلیمان.
۲ـ یخچال مرکزی در شمال خط الرأس میان شانه کوه.
۳ـ یخچال اصلی که در شمال خط الرأس علم کوه و چالون قرار دارد.
یخچال های علم کوه از نوع یخچال های کوهستانی و دره ای هستند که روزانه با سرعتی به طور متوسط بین 30 سانتی متر تا یک متر در حرکتند و هر روز تغییر مکان می دهند. این یخچال ها متعلق به دوران سوم زمین شناسی یا سنوزوئیک هستند و 60 میلیون سال قدمت دارند.
پیشینه ی مطالعات مربوط به یخچال های این مجموعه به سال های دهه 30 میلادی مربوط می شود. در سال 1933 داگلاس باسک ، کوهنورد و جغرافیدان انگلیسی برای صعود و نقشه برداری به منطقه مراجعه نمود و به وجود یخچال های این منطقه پی برد. در سال 1934 میلادی ( 1313 خورشیدی) هانس بوبک اتریشی پس از صعود به قله علم کوه و نقشه برداری کامل از این منطقه، چندین یخچال نیز کشف نمود.
در این مجموعه به طور کلی هفت یخچال بزرگ وجود دارد که به ترتیب وسعت بشرح زیر می باشد:
1- یخچال هفت خوان: این یخچال بین جبهه ی شمال قله های هفت خوان و جبهه ی غربی قله های خرسان واقع شده و بزرگترین یخچال طبیعی کشور می باشد.
2- یخچال علم چال: این یخچال بین جبهه ی شمالی علم کوه و جبهه ی شرقی شانه کوه و جبهه ی قله های چالون و سیاه کمان و جبهه ی جنوبی میان سه چال واقع شده است.
3- یخچال شمال غربی علم کوه: این یخچال در بین دماغه ی شمال غربی علم کوه و شانه کوه جبهه جنوب غربی تخت سلیمان از سمت غرب به یخچال هفت خوان متصل است.
4- یخچال تخت سلیمان: این یخچال بین قله های تخت سلیمان وشانه کوه و میان سه چال واقع شده است.
5- یخچال خرسان: در بین قله های خرسان، علم کوه و مرجیکش واقع گردیده است.
6- یخچال چالون: در بین قله های چالون وسیاه سنگ و گردنه ی چالون واقع شده است.
7- یخچال مرجیکش: در بین قله های مرجیکش و شاخک شرقی علم کوه و سیاه سنگ واقع است.
در این نواحی برفچال هایی نیز وجود دارد که مهم ترین آن ها : برفچال تنگ گلو است که دروازه ی شمالی فلات حصار چال نیز می باشد و راه مالرو کلاردشت طالقان از آن عبور می کند. برفچال دیگر به برفچال گردونه کوه معروف است که در بین دو یخچال خرسان و حصارچال در زیر قله مناره واقع است.
(برگرفته از کتاب علم کوه انتشارات فدراسیون جمهوری اسلامی ایران وکتاب کلاردشت )

۱۳۸۹ فروردین ۲۹, یکشنبه

گزارش نویسی در کوهنوردی

مقدمه: در تعريف گزارش می گويند " گزارش انتقال پاره ای از اطلاعات است به کسی که از آن بی اطلاع است و يا آگاهی کافی ندارد." اين تعريف اگر در جايی ديگر کامل نباشد در دنيای کوهنوردی تعريف کاملی است. در منطقه ای که کمتر شناخته شده است،برنامه ای اجرا کرده ايم. زيبا بودن مناظر، بکر بودن منطقه يا ويژگی ديگری اين انگيزه را در ما ايجاد می کند که کوهنوردان ديگر را تشويق کنيم، مشابه اين برنامه را اجرا کنند. لذا نوشتن گزارش لازم می آيد،اما چه موقع بايد نوشت؟ چقدر بايد نوشت؟ و چه بايد نوشت؟
چه موقع بايد نوشت؟
گزارش نويسی سه مرحله دارد که عبارتند از :
Ø کسب آگاهی قبل از اجرای برنامه.
 Ø مشاهده و بررسی هنگام اجرای برنامه.
Ø اصلاح پس از برنامه
کسب آگاهی قبل از برنامه مشتمل است بر خواندن تمام گزارش های قبلی، ديدن کروکی و نقشه و گفتگو با اشخاصی که برنامه موردنظر را قبلا اجرا کرده اند.به اين ترتيب قبل از اجرای برنامه، تصويری ذهنی از برنامه ساخته ايم. منابع موجود که به طور معمول می تواند مورد استفاده قرار گيرد عبارتند از :
1. مجموعه گزارش برنامه ها در بايگانی گروه
2. نقشه های کوهنوردی و کروکی های تهيه شده توسط کوهنوردان ،باشگاهها و سازمانهای کوهنوردی
3. گزارش برنامه های موجود در سايتهای اينترنتی گروههای کوهنوردی
 پس از کسب آگاهی, تصويری از برنامه ساخته ايم. مرحله بعد يعنی هنگام اجرای برنامه، زمان مشاهده و بررسی اين تصوير است. گزارش نويس در اين مرحله درستی يا نادرستی داده ها را مشخص می کندو پس از آن زمان نوشتن گزارش تمام اصلاحات را بطور دقيق در آن وارد می کند.
چقدر بايد نوشت؟
نه آنقدر کوتاه که خواننده متوجه مقصود ما نشود و نه آنقدر بلند که از خواندن آن منصرف شود
چه بايد نوشت؟
1. عنوان برنامه [ راهپيمايی، کوهپيمايی، صعود قله، ديواره، غارنوردی، جنگل نوردی، صحرا نوردی،برنامه شناسايی،برنامه پاکسازی، برنامه آموزشی و . . . ]
2. نام کوه [ نام اصلی، نامهای ديگر قله و وجه تسميه]
3. ارتفاع قله
 4. موقعيت جغرافيايی
4.1. قله در چه استان واقع است؟
4.2. نزديکترين شهر مهم به آن چيست و چند کيلومتر با آن فاصله دارد؟
4.3. روستاهای اطراف کوه چه نام دارند و در چه جهتی نسبت به کوه قرار دارند؟
4.4. قله در کدام طول و عرض جغرافيايي قرار دارد؟
4.5. کوه مورد نظر در چه رشته کوهی واقع است و از جهات مختلف به چه رشته کوههايی متصل می شود؟
4.6. از جهات مختلف به چه کوههايی متصل می شود؟
4.7. کوه مزبور در کدام حوضه آبريز قرار دارد؟
5. نحوه دستيابی به منطقه و وسايل نقليه جهت دسترسی به منطقه
5.1. از چند راه می توان به مبدأ صعود رسيد؟
5.1. نام روستاها و آباديهايی که در طول مسيرقرار دارند و فاصله ( مسافتی يا زمانی ) بين آنها ؟
5.2. وضعيت راهها به لحاظ آسفالت، خاکی ، جيپ رو و . . .
5.3. وضعيت راهها در فصول مختلف.
5.4. نوع، ساعت حرکت، مبدأ حرکت و نرخ وسايل نقليه عمومی جهت دستيابی به منطقه.
5.5. نوع، ساعت حرکت، مبدأ حرکت و نرخ وسايل نقليه عمومی جهت بازگشت.
6. توصيف شهر, آبادی يا روستاهای منطقه
6.1. امکاناتی مانند برق،آب لوله کشی، تلفن راه دور، آنتن دهی موبايل ، درمانگاه، حمام، مدرسه، مسجد، پاسگاه يا پليس راه، وجود مغازه و فروشگاه ، نانوايی
6.2. زبان ، مذهب،وضعيت معيشتی واقتصادی ساکنين ونحوه برخورد با کوهنوردان و صنايع دستی و سوغات
6.3. نقاط ديدنی، کتيبه ها و بناهای قديمی، درياچه ها، پارکهای ملی، مناطق حفاظت شده
7) مسير قله
7.1. از چند جبهه و چند مسير می توان به قله صعود کرد و مبدأ صعود آنها کدام است ؟
7.2. مسيرهای صعود نشده آن کدام است؟ذکر ارتفاع مبدأ صعود، نقاط مهم بين راه، گردنه ها، قله های فرعی و قله اصلی در گزارش لازم است. GPS ، ارتفاع سنج و نقشه های توپوگرافی تجهيزات مناسبی برای مسيريابی و يافتن ارتفاع نقاط هستند. برای بعضی که به نقشه خوانی مسلط هستند, نقشه های توپوگرافی اصل و ارتفاع سنج مکمل است. ارتفاع سنج ممکن است تحت عواملی اشتباه کند ولی نقشه های توپوگرافی دقيق هستند. البته GPS نسبت به ساير روشها خطای بسيار کمتری دارد.
7.3. توصيف چشم اندازها و ديدمنطقه [قلل و مناطقی که از روی ارتفاعات ديده می شوند، اولين نقطه ای که قله ديده می شود]
7.4. وضعيت مسير [ميزان برف در طول مسير، مناطق بهمن خيز، مناطقی که خطر ريزش سنگ دارند، مناطق باتلاقی يا گلی]
7.5. تحليل وضعيت منطقه جهت اجرای برنامه در فصول مختلف ، مسيرهای صعود زمستانی و تابستانی و بهترين زمان صعود
7.6. عکس و اسلايد و کروکی از منطقه
8) زمانبندی صعود وفرود
9) توصيف جغرافياي تاريخی منطقه [پوشش گياهی و جانوری، يخچال طبيعی، رودخانه،جنگل، ساختار کوههای منطقه]
10)توصیف جغرافیای طبیعی منطقه[ از لحاظ موقعيت و ارتفاع و وضعيت جانپناه و ظرفيت آن ]
11)توصیف پناهگاهها وجانپناهای منطقه و محلهای کمپ
12) وضعيت آب آشاميدنی [رودخانه،چشمه،حوضچه آب،پهنه برف، برکه و آخرين نقطه ای که می توان آب برداشت.]
13) شرايط جوی منطقه ( در اين برنامه و در حالت کلی ) [از لحاظ بارش برف يا باران، مه، آفتاب, باد]
14) اولين صعود- صعودهای شاخص
پيدا کردن اولين صعود در ايران کار آسانی نيست چرا که گزارش نويسی در بين کوهنوردان ايرانی جاافتاده نيست. نوشتن تاريخچه ای از اولين صعود و صعودهای شاخص کامل کننده يک گزارش خوب است. گفتگوبا کوهنوردان قديمی، مراجعه به فدراسيون و سازمانهای کوهنوردی قديمی و استفاده از بايگانی گزارشها در اين مورد لازم است.
15) شرايط برنامه و تيم [مناسبت اجرای برنامه، سر پرست برنامه، نفرات برنامه، تعداد نفرات، شرايط شرکت در برنامه، برنامه های آمادگی، وسايل فنی موردنياز، تاريخ اجرای برنامه، مبدا حرکت و هزينه های برنامه . . . ]
16) توضيحات [ وقايع خوشايند و ناخوشايند در طول اجرای برنامه و . . . ]
17) تذکرات و نکات مهم در ارتباط با اجرای برنامه
18) راهنمايان محلی
آدرس, شماره تلفن و مشخصات نفراتی که می توانند به عنوان راهنمای منطقه اطلاعات داشته باشند يا افراد محلی که می توانند در منطقه به کوهنوردان کمک کنند يا حيوانات چهارپا در اختيار کوهنوردان قرار دهند. (درصورت تمايل اين افراد)
از : كوهنوردي

۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه

رشته کوه زرد کوه و قله هفت تنان

رشته کوه زردکوه

زردکوه، با حداکثر ارتفاع بیش از ۴۲۰۰ متر دومین کوه زاگرس از نظر ارتفاع (پس از دنا) است.
این کوه در نزدیکی کوهرنگ در استان چهار محال و بختیاری در ایران قرار دارد.

 
رشته کوه زرد کوه در جنوب غربی ایران و از انتهایی‌ترین قسمت غربی استان چهارمحال و بختیاری تا شرق و شمال شرق خوزستان امتداد یافته است. این رشته کوه یکی از غنی‌ترین ذخایر طبیعی ایران است و دو رودخانهٔ پرآب کشور (کارون و زاینده‌رود) نیز از دامنه‌های آن سرچشمه می‌گیرند. از قلل زیبا و معروف آن می‌توان به شاه شهیدان، زرده، دوزرده، هفت‌تنان، کلونچین و کینو اشاره کرد. در این میان، قلّه کلونچین، با ارتفاع ۴۲۲۱ متر بلندترین قله زردکوه است. همچنین قله شاه شهیدان هم ۴۱۵۰ متر بلندی دارد.

قله هفت تنان
قله هفت تنان با ارتفاع 4117 متردر شمال غرب زرد كوه و جنوب غرب شيخ عليخان در فاصله 93 كيلو متري شهركرد و 15 كيلو متري شهر چلگرد قرار دارد اين كوه از شمال غرب به كوه قنبر كش و از شمال شرق به كوه سر كشان متصل است هفت تنان در نزد عشاير به معني هفت مردان يعني هفت مرد مقدس كه از جور حاكمان وقت به كوه پناه آورده و در دل كوه بخاطر جلوگيري از گزند دشمنان از نظر ها غايب شده اند .

(بهترين زمان صعود به اين قله از نيمه اول تير ماه تا پايان شهريور مي باشد ).

مسير صعود به قله هفت تنان
 
براي صعود به اين كوه افسانه اي كه به پلنگ چهارمحال معروف است و نزد عشاير از اهميت خاصي برخوردار است . بايد از چلگرد به شيخ عليخان رفت كه فاصله آن در حدود 10 كيلو متر است جاده مذكور به روستا هاي سر آقا سيد و خويه منتهي مي شود . شيخ عليخان مي تواند آغاز حركت باشد اما مناسب تر اين است كه جاده را ادامه داده و در حدود 2 كيلو متر پس از شيخ عليخان در مكاني به نام گلچين كه جايگاه كوچ نشينان به صورت متمركز مي باشد ، حركت كوه پيمايي را آغاز کرد.
 
چشمه نسبتا بزرگي به نام گلچين در كنار جاده وجود دارد . و زير آن استخري ايجاد شده است از اين محل حركت به سوي هفت تنان شروع مي گردد .ابتدا از يكي از شاخابهاي رودخانه كوهرنگ گذشته و پس از صعود از پادگانه به سمت مقابل رود خانه از تپه اي با ارتفاع حدود 100 متر بالا رفته و وارد دشت مارمولکی مي شويم .هفت تنان از دور هم چون اسبي كهر روي دو پاي خويش بلند شده و سر بر افراشته به نظر مي ايد منطقه پوشيده از گل هاي زيبا و گيا هان تازه روئيده اي است كه عطر آنها فضا را پر كرده اين ويژگيها به همراه ديوار عظيم كوهستان زردكوه كه قله ها و ستيغ هاي بلند و سر به فلك كشده آن تا پايين پوشيده از برف است هواي دل پذير و پراكنش سياه چادر هاي عشاير كوچنده بختياري كه به دنبال چراگاه هاي تازه گله هاي گوسفند آنها در سراسر منطقه پراكنده اند و صداي زنگوله هاي آنها از هر سو به گوش مي رسد آنچنان هنرمندانه در كنار هم چيده شده اند كه چشم هر تماشاگر بدون ذوقي نيز خيره ميشود .

پس از عبور از دشت مارمولکی به دره نسبتا عميقي مي رسيم به نام دره جي جي كه يكي از شاخه هاي اصلي آب كوهرنگ بنام رود خانه آب سرده در كف آن جريان دارد . از راهي پاكوب شده به صورت تراورسي بر خلاف جهت جريان آب ارتفاع سمت راست يا شمال شرق رود خانه را به تقريب تا نيمه با شيب ملايم پايين رفته و در كنار رود خانه قرار مي گيريم در اينجا پلي طبيعي ايجاد شده است اين پل از قطعه سنگ بزرگي كه بر روي رود خانه افتاده تشكيل شده و بنام پل جه جه خوانده مي شود بر اثر گذر عشاير كوچنده بختياري در طي سال ها و كمي دست كاري سنگ ها مسير مشخصي دارد. حركت از چشمه گلچين تا پل جه جه 1 ساعت زمان نياز دارد.
 
بعد از پل جه جه ابتدا از كنار آب در دره مقابل پل كه بنام دره لا شير معروف است به سمت هفت تنان مسير ادامه يافته و آنگاه پس از صعود از تپه وارد يك سطح فرسايشي نسبتا هموار به صورت دشت دامنه اي مي شويم . حركت ما به سمت جنوب به طرف ابتداي دره ايلوك است دره ايلوك از نزديك قله هفت تنان شروع شده و در بين يال شمال شرقي هفت تنان و خط الراس اصلي كه اين قله را به ديگر قله هاي زركوه متصل مي سازد كشيده شده است البته هنگاميكه به دشت مي رسد به سمت شمال شرق منحرف مي شود .در محلي كه دشت دامنه اي به كوه منتهي مي شود پناهگاهي ساخته شده است پناهگاه مذكور به همت گروه پيام زردكوه بنا نهاده شده و در سال 1377 مورد بهره برداري قرار گرفته اين پناهگاه از نوع سنگي با سقف شيرواني و در حدود 20 نفر گنجايش دارد . فاصله رود خانه آب سرده تا پناهگاه 1 ساعت است همچنين چشمه كوچك در شمال غرب پناهگاه وجود دارد و آب آن مورد استفاده عشاير است .
 
در ابتداي دره ايلوك يخ برف تا اواخر تابستان وجود دارد و به فاصله حدود .5 ساعت در دره آب وجود دارد .مسیر حرکت به سوی قله از دره ايلوك آغاز می شود.اگر چه از دره ايلوك بنام يخچال ايلوك نام برده شده ، اما چون از نظر علمي با شكل يخچال كلاسيك تفاوت دارد بنابر اين در اينجا از آن به عنوان يخ برف نام برده مي شود . اين دره طولاني ترين دره يخ برفي استان و شايد بتوان گفت ايران و حتي خاورميانه است . در سال هاي خشك سالي در تابستان طول يخ برف به حدود 7 كيلو متر ميزسد . در سالهاي پر بارش بخش اعظم اين يخ برف به صورت دائمي تا ريزش برف جديد مي ماند .حركت از بعد از پناهگاه براي كوهنوردان نياز به آموزش هاي لازم و داشتن تجهيزات مناسب دارد و در 100 متري قله به علت شيب خيلي تند حتما نكات ايمني بايد رعايت شود.

۱۳۸۹ فروردین ۱۷, سه‌شنبه

تخت سلیمان

تخت سلیمان یا شهر گنجک (شیز) در 45 کیلومتری شمال شرقی شهرستان تکاب در یک دره ی سرسبز در بلندی 3000 متری, سرشار از جاذبه های کم نظیر طبیعی- تاریخی واقع شده است که قله 3200 متری بلقیس در آنجا قرار دارد. ویرانی های بجا مانده از آتشکده آذرگُشنَسب (آتشکده پادشاهان و جنگاوران) بر پیرامون دریاچه ای همیشه جوشان و بر روی صخره ای سنگی ناشی از رسوبات آهکی دریاچه ، در میان برج و باروی سنگی ، آثار معماری خاص مانند چهار طاقی آتشکده و سازه های آیینی وابسته بدان ، نیایشگاه آناهیتا ، کاخهای دوران ساسانی و ساختمان هایی مربوط به سلاطین ایلخانی قرار دارد.


این ناحیه همان شهر مشهوری است که بنا به نوشته های کهن, زادگاه زرتشت است و در نوشته های پهلوی به نام «گنجک» خوانده شده؛ گیتا نویسان عرب آن را «شیز» گفته اند, گذشته نگاران رومی و یونانی «گزکا» نوشته اند و حمدالله مستوفی آن را به زبان مغولان «ستوریق» گفته است که امروزه تمام این آثار را تخت سلیمان می نامند.آب دریاچه ی سحرآمیز و زیبای تخت سلیمان در تمام فصول سال یکسان است و انسان نمی تواند به عمق آن دست پیدا کند و در هر ثانیه 100 لیتر آب از آن خارج می شود. درازای آن 120 متر وپهنای آن 80 متر می باشد. در باره این دریاچه گفته می شود که قرار است دختری پانزده ساله در آن شنا كند و از نطفه زرتشت كه سالهاست در آن دریاچه نگهداری می‌شود، باردار شود تا منجی بشر دین زرتشت(سوشیانت) پا به پهنه گیتی بگذارد و جهان را رهایی بخشد.
آتشکده آذرگشنسب ، جایگاه آشتی آب و آتش ، یکی از سه آتشکده مهم زرتشتیان است ، چنانکه نام این آتشکده 61 بار در شاهنامه آمده است. آن را آتش سلحشوران یا آتش شهریاری خوانده اند و نیز گفته می شود که این آتشکده به همه آتشگاه های گبران از خاور تا باختر آتش میرسانده است.

 در ایران باستان سه آتشکده مقدس اساطیری و باستانی وجود داشت که به ترتیب عبارتند از:

1- آتشکده آذرگشنسب که آتشکده پادشاهان و جنگاوران بوده است.
2- آتشکده آذرفرنبغ که آتشکده موبدان بوده است.
3- آتشکده آذربرزین مهر که آتشکده کشاورزان بود.


جایگاه آتش جاویدان آتشکده آذرگشنسب

ساخت این سازه به بیش از 3000 سال پیش باز میگردد و در دوره های هخامنشیان ، اشکانیان و ساسانیان دارای ارزش و شکوه ویژه ای بوده است. در دوران پادشاهی ساسانیان و در زمان خسرو اول انوشیروان (578-531م)نسبت به آبادانی آن کوشش ویژه ای به عمل آمد ، در این جایگاه مراسم نیایش های آیینی ، برگزاری جشنها و امور تشریفات پادشاهی انجام می گرفت. این آتشکده ، در زمان خود بسیار مورد توجه بوده است و آتش جاویدان آن به مدت 7 قرن به عنوان نماد اقتدار آئین زرتشت و عامل وحدت سیاسی و اجتماعی حکومت ساسانی نقش به سزا داشته است و از آن به عنوان ثروتمند ترین نیایشگاه زمان خود یاد شده است.
در کتاب هفتم دینکرد در بند 39 سازنده آن ، کیخسرو پسر سیاوخش شناخته شده است که فر ایزدی به او رسیده بود. واژه آذر گشنسب ، به معنای آتش اسب نر است . درافسانه ها آمده که کیخسرو بهنگام گشودن بهمن دژ درنیمروز، با تیرگی شبانه که دیوان با جادوی خود پدید آورده بودند روبرو شد. آنگاه آتشی بر یال اسب وی فرود آمد و جهان را دیگر باره روشن کرد و کیخسرو پس از پیروزی و گشودن بهمن دژ، به پاس این یاوری اهورایی، آتش فرود آمده را آنجا بنشاند و آن آتش و جایگاه به نام آتش "اسب نر" (گشسب یا گشنسب) نامیده شد.
بیشتر پادشاهان ایران پس از نشستن بر اریکه شاهنشاهی با پای پیاده به نیایشگاه آذرگشنسب آذربایجان می رفتند و به درگاه خداوند نیایش و سپاس و درود می فرستاده اند و سپس هدایایی تقدیم می کردند.
این مجموعه بزرگ اجتماعی مذهبی در تاخت و تازهای ایران و روم در زمان خسروپرویز سه بار محاصره می شود و در یورش سوم در سال 624م توسط سپاهیان روم غارت و ویران گردید. بعد از این رویداد ، به علت آشفتگی های سیاسی اواخر دوران ساسانی و تاخت وتاز اعراب ، آبادانی خود را از دست داد. هنگامی که اعراب به ایران تاختند ، مردم تیزهوش شهر شیز, این مجموعه را به حضرت سلیمان نسبت دادند تا از ویرانی بیشتر این جایگاه مقدس توسط اعراب جلوگیری کنند و نام تخت سلیمان را بر آن نهادند.
در سال 674 ه ق در زمان فرمانروایی آباآقاخان مغول جانشین او قازان خان ، با توجه به ویژگی های تاریخی- طبیعی ، به خصوص وجود چراگاه های مرغوب و گونه های جانوری ، این مکان باستانی به عنوان پایتخت تابستانی سلاطین مغول انتخاب و با انجام بازسازی گسترده در آثار دوران ساسانی و ساختن بناهای جدید ، بار دیگر تخت سلیمان مورد استفاده حکومتی پیدا می نماید و تبدیل به پایتخت تابستانی و شکارگاه و تفرجگاه ایلخانان می گردد. جالب است که بدانیم ، تنها در تخت سلیمان است که بقایای کاخ های دوره ایلخانی دیده می شود.
پس از فروپاشی فرمانروایی ایلخانان این جایگاه تبدیل به مرکز خدمات کوچک برای روستاییان و عشایر محل می شود تا اینکه از قرن 11 ه ق این مکان متروکه می شود و گذر زمان بر روی چهره خسته ی این مکان سحر انگیز خروارها خاک مینشاند.
جاذبه های طبیعی این دره سرسبز در نوع خود در دنیا بی نظیر هستند.
در 3 کیلومتری غرب تخت سلیمان ، کوه مخروطی میان تهی وجود دارد که هزاران سال پیش ، بر اثر وقوع آتشفشان به وجود آمده است. اهالی محل این کوه زیبا را زندان سلیمان یا زندان دیو می شناسند و معتقدند که حضرت سلیمان دیوهایی راکه از فرمانش سرپیچی می کردند در این کوه زندانی می کرده است. این نام نیز به افسانه و با توجه به نسبت دادن محل به حضرت سلیمان بر این کوه گذارده شده است.
منظره عمومی کوه زندان دیو

ارتفاع این کوه از زمین مجاور خود 97 تا 107 متر می باشد و بر فراز آن گودی عمیقی در حدود 80 متر دیده می شود که قطر دهانه آن به طور تقریب 65 متر است.
 شایان ذکر است که این کوه نیز در زمان مانایی ها(830 تا 660 ق.م) به عنوان نیایشگاه بوده است. در اطراف کوه زندان دیو چشمه های آب گرم گوگردی متعددی دیده می شود که دارای خاصیت درمانی متعددی می باشد.
در فاصله 20 کیلومتری تخت سلیمان یک دریاچه ی سحرآمیز دیگر قرار گرفته است که یک جزیره بر روی آن شناور است. قطر دریاچه 80 متر و قطر جزیره شناور بروری آن 60 متر است که وزش باد, هر روز دو بار این جزیره را از این سو به آن سو جابجا می کند. نام این جزیره ی شناور «چملی» می باشد.
جزیره شناور چملی

مجموعه تخت سلیمان در سال 1382 به عنوان چهارمین اثر باستانی ایران در یونسکو ثبت شد و پس از ثبت پرسپولیس,نیایشگاه چغازنبیل و میدان نقش جهان اصفهان در سال 1358؛ خاموشی 24 ساله ایران را شکست .

۱۳۸۹ فروردین ۱۲, پنجشنبه

معناي پاسارگاد چيست؟

در138 کیلومتری شهر شیراز ، در جاده آسفالت شیراز به آباده ، کمی دورتر از جاده امروزی ( حدود 3 کیلومتر) به بقایای شهری می رسیم که روزگاری پایتخت بزرگترین و بی نظیرترین پادشاهی جهان بوده است. این پایتخت در دشتی به نام مرغاب واقع است که مساحت تقریبی این دشت تقریباً 15×20 کیلومتر است. رودی به نام پلور که البته در عهد باستان به آن مِدوس می گفتند در آن جریان دارد و در کل این دشت 1200 متر از سطح دریاهای آزاد ارتفاع دارد.پیش از ساخته شدن پاسارگاد در دشت مرغاب ، این منطقه از تمدنی کهن برخوردار بوده است که روستاهایی مانند : تل نخودی ، تل سه آسیاب ، دوتولان ، تل خاری در هزاره های سوم و چهارم در آنجا ایجاد گردیده و در دوره خود دارای رونق و شکوهی بی نظیر بودند.هنگامیکه بازمانده های این پایتخت کهن ایران را مشاهده می کنید ناخودآگاه از خود می پرسید چرا در اینجا این پایتخت بنا شده است؟ انگیزه از برپایی آن چه بوده است؟
بر اساس نوشته های تاریخ نگاران قدیم کوروش بزرگ ، آستیاگ ( آستیاژ ، آستیاگس) پادشاه ماد را در این دشت شکست داده و این کار مبنای ایجاد بزرگترین و قدرتمند ترین پادشاهی ایران می باشد. از این رو کوروش بزرگ فرمان بنای پایتختی را در این دشت داد. هرچند با ایجاد تخت جمشید ( توسط سایر پادشاهان هخامنشی ) برجستگی پاسارگاد کمتر گردید اما ارزشمند بودن آن هیچ گاه کمرنگ نگردید بطوریکه پس از بنای تخت جمشید هنوز پادشاهانی بودند که برای تاجگذاری پاسارگاد را برمی گزیدند. کوروش پاسارگاد را در550 تا 559 قبل از میلاد بنا کرد و البته در سال 336 قبل از میلاد این شهر به همراه گنجینه پربهای آن به دست اسکندر مقدونی افتاد.

معنای پاسارگاد چیست؟
 در مورد این واژه هنوز نظری قطعی داده نشده است اما هرودوت در کتاب خود ادعا می کند که پاسارگادی مهمترین قوم پارسیان بوده اند و ریشه هخامنشیان از آنهاست. پاسارگاد در برخی از نوشتارهای قدیمی پارسه گَدَ نیز گفته شده است. اما در کل معناهایی که برای آن مطرح شده است شامل: زیستگاه پارسیان ، تختگاه پارسه ، محل استقرار پارسیان و دژ پارسیان می باشد. در این دشت که در سینه خود هویت ایرانیان را نگه داشته و مانند بغضی در گلو هر لحظه منتظر حکایت تاریخ آن دوره است ، نشانه های زیادی از تمدن ایرانیان وجود دارد که البته مربوط به دوره های گوناگونی است .
  این دوره ها را در کل می توان به سه دوره متمایز تقسیم نمود:
1- آثار پیش ار تاریخ و قبل از هخامنشیان:
در ایوان سنگی مسقفی ( البته امروز اثری از سقف در آن نیست ) در شمال آرامگاه کوروش به نام تُل تخت ( تخت سلیمان) تکه سفالهای نقش داری و قسمتی از یک مجسمه مربوط به دوران عیلامی کشف شده است.
 -2
دوره هخامنشی:
شاید بدون هیچگونه شک و تردید بایستی گفت که با شکوه ترین آثاری که در حال حاضر در دشت پاسارگاد ایران می باشد ، مربوط به این دوره می باشد. آثاری مانند: کاخ پذیرایی کوروش بزرگ - کاخ شرقی با نقش برجسته انسان بالدار - کاخ اختصاصی کوروش بزرگ - تَل تخت - اولین چهارباغ ایرانی - آب نماهای کاخ شاهی - ویرانه برج سنگی - بنای معروف به زندان - دژ پاسارگاد - آتشکده پاسارگاد - حوضچه های سنگی و در نهایت آرامگاه کوروش بزرگ.
 -3
آثار بعد از اسلام:
 مسجد اتابکان که توسط اتابک زنگی در رمضان سال 621 ه . ق ساخته شده است.. کتیبه و محراب و قبله نمایی که بر روی قبر کوروش کنده شده مربوط به این دوران است. علاوه بر این اتابک زنگی در صد متری شمال آرامگاه کوروش بنایی اسلامی بنا کرده که البته امروز هیچ اثری از آن نیست و ویرانه ای بیش از آن نمانده است و از روی آن می توان به عظمت معماری دوران کوروش بزرگ پی برد که بنای آن هنوز پا برجاست اما سایر آثار بعد از آن یا کاملاً مفقود شده اند و یا بکلی ویران گردیده اند. در سال 1328 خورشیدی ، قطعه سنگی از یک کتیبه که روی آن جمله ( السلطان المطاع ابوالفارس) به خط ثلث زیبا حکاکی شده است از زیر خاک یافت شد و از آنجا که لقب ابوفارس مربوط به شاه شجاع مظفری (759 تا 776 ه. ق) بوده و چند سکه از او نیز در همان محل یافت گردیده می توان گمان برد که این پادشاه نیز در این منطقه بناهایی را ایجاد کرده بوده است که امروز از آنها هیچ برجای نمانده است.
آرامگاه کوروش بزرگ به همراه ستونها و درگاه مسجد اتابکان ( آثار دوره اسلامی)
قبله نما در گوشه غربی آرامگاه کوروش بزرگ( واژه قبله در گوشه سمت چپ دیده می شود).
نقش برجسته انسان بالدار - اعتقاد بر این است که این تصویر ، ذوالقرنین یا همان کوروش بزرگ است.
آرامگاه کوروش بزرگ در سال 1840 میلادی کار دو هنرمند فرانسوی فلاندن و کست.
کمی که می گذرد و شما پس از مشاهده تمدن نیاکانتان به خودتان باز می گردید و می خواهید جای آنها بیاندیشید و کشف نمایید که آنها چگونه این بناها را ایجاد کرده اند. قبل از هر چیز توجه تان به مقبره باشکوه کوروش بزرگ جلب می شود. مدل سازه این مقبره با تمامی مقبره های سرزمین ما فرق دارد و به آن یگانگی خاصی می دهد. هرچند شاید برای ما فرق کند اما جالب آنکه مقبره ای دیگر شبیه به آن در سرزمین ما موجود است که بعد از آن ساخته شده است و شاید بد نباشد در اینجا به آن نیز اشاره ای کنیم که مانند بسیاری از اثرهای با شکوه سرزمین در حال نابودی است و آن مقبره ای در کازرون( سر مشهد) می باشد که به گور دختر ( آرامگاه منسوب به چیش پش - دوره هخامنشی ) مشهور است.آرامگاه کوروش بزرگ در طول این قرن ها با اُبهت ایستاده است ولی باستان شناسان هنوز نتوانسته اند بطور یقین بگویند که این بنا توسط کدام قوم سرزمین کوروش بنا شده است و هر کدام گمانه هایی زده اند. برخی آنرا طرحی از آن مردمان میانرودان بخصوص شبیه زیگورات می دانند. برخی دیگر آنرا طرحی مشترک و آمیخته از میان رودان و سایر اقوام می دانند. گروهی آنرا از آن قومهای لودیه و ایونیه خطاب کرده اند و برخی باستان شناسان می گویند این بنا از بناهای سنتی خود ایرانیان است و نظریه دهندگان آخر ادعا کرده اند سازه یونانی و یا ساخته شده اقوام آناتولی غربی است. اگر کمی به شواهد و آثار بر جای مانده بر روی بنا دقت نماییم می توانیم تا حدودی تشخیص دهیم که بنای فوق ساخته و پرداخته کدام یک از مردمان سرزمین کوروش بزرگ است.
از آنجا که معماران ، ایونیه و لیدیه ای در ساخت بنا از ابزاری خاص استفاده کرده اند و در مقبره کوروش نیز این آثار یافت گردیده می توان حدس زد که این بنا توسط ایشان و به دستور کوروش بزرگ در زمان زنده بودن خود او ساخته اند :
1 - به کار گیری سنگهای تراش خورده که با اتصال های دم گیری شده اند.
2 - اندازه داخلی اتاق با اندازه های ایونی مطابقت دارد.
3 - نحوه برجستگی ها و فرورفتگی ها در حاشیه درگاه و سقف شیب دارد.
 
-4 استفاده از بست های آهنی و سربی ، دُم چلچله ای
.
5
- اندازه های خارجی کل سازه. البته بیان گردیده که غیر از مهندسان و معماران ، مُغ ها نیز در ساخت آن مؤثر بوده اند و آنها توصیه کرده اند مقبره رو به شرق ساخته شود
. در مورد تاریخ ساخت قبر نیز گمانه ها مختلف است اما می توان تخمین زد که مقبره در 530 یا 540 پیش از میلاد بنا گردیده است. تصویر دم چلچله ای از آرامگاه کوروش بزرگ که می تواند گواه و تأییدی باشد بر معماران لیدی و ایونیه آرامگاه کوروش بزرگ. جنس فلزات از سرب و آهن می باشد. اما برخی از این دم چلچله های آرامگاه به سرقت رفته است اما جای خالی آنها هنوز باقی است
.

تصاویر ابشارهای جهان



بـرف كـوري - مار گزيدگي - ســيــگار - مسموميت

بـرف كـوري
اين پديده وقتي رخ مي دهد كه ملتحمه چشم توسط اشعه ماوراء بنفش خورشيد دچار سوختگي مي شود. اين حالت اغلب ناشي از تابش خورشيد بر روي برف مي باشد .هيچ علامت آگاه كننده اي وجود ندارد. علايم و نشانه ها بعد از 12-2 ساعت ظاهر مي شود .در مورد كسي كه از درد شديد چشم نمي تواند (يا تمايلي ندارد) چشمهايش را باز كند،‌ از اشك شديد رنج مي برد، در پلكهايش احساس سوزش مي كند يا سردرد داشته و دچار افسردگي است، بايد به اين عارضه مشكوك شويد .  
 درمــان :
1- چشمهان او را بانداژ كنيد .
2- كمپرسهاي سرد بر چشم او قرار دهيد و از او بخواهيد كه يك تا پنج روز اين كار را انجام دهد .
3- به او بگوييد كه به مدت 5-1 روز در اتاقي تاريك استراحت كند.
 
  مار گزيدگي
1- مبارزه و پيشگيري
مهمترين روش پيشگيري آن است كه تا حدي كه امكان دارد از رفتن به منطقه اي كه مار در آنجا يافت مي شود خودداري شود، ولي در صورت الزام مي بايد چكمه و شلوار بلند پوشيد زيرا چنانچه مشاهده شده است 5/4 درصد مارگزيدگيها در ناحيه پا و به خصوص از زانو به پايين اتفاق افتاده است .
در صورت مشاهده و برخورد با مار، بايد از جاي خود تكان نخورد و در صورت امكان با يك چوب دراز، مار را از خود دور كرد، زيرا هر حركتي ممكن است مار را به وحشت اندازد و براي دفاع از خود به انسان حمله كند. در صورت تصميم به فرار، بهتر است دويدن را به صورت زيكزال انجام دهيد تا جهت يابي مار دچار اختلال گردد. گاهي با ايجاد دود در مناطق آلوده مي توان مارها را فراري داد. در بعضي مناطق، مردم با بسته بندي پياز در توري و پراكنده كردن آن در بيابانها موجب دور كردن مارها از آن مناطق مي شوند. مارها نسبت به نيكوتين حساس هستند و مي توان با پاشيدن گرد توتون در اطراف مناطق مسكوني يا چادرها مانع ورود مار به اين اماكن شد.
 
  2- درمــان :
براي درمان مار گزيدگي رعايت نكات زير بسيار ضروري و حياتي است. در مرحله نخست بايد معلوم شود كه گزش، حقيقتاً صورت گرفته است يا خير. چنانچه ديده شده است در برخي موارد، گزيدگي مار بسيار سطحي بوده و سم وارد بدن مار گزيده نشده است، ولي چنانچه گزيدگي شديد و عميق باشد و مار نيز از صحنه گريخته باشد و قادر به شناسايي مار (سمي يا غير سمي) نباشيم پيشنهاد آن است كه :  
  الف)‌ استراحت مطلق بيمار بايد همزمان با گزش :
مانع از حركات اندام گردد؛ چون اين اقدام از سرعت انتشار سم در عروق لنفاوي و سياهرگهاي سطحي خواهد كاست .  
  ب) تأخير در جذب سم:
به منظور جلوگيري از نفوذ سم به ساير اندامها بايد بلافاصله چند سانتيمتر بالاي محل گزيدگي را با يك بند (تورنيكه) يا يك نوار پارچه اي پهن بست. بايد تأكيد شود كه در تورنيكه فقط عروق لنفاوي و برگشت خون سياهرگها سطحي را مسدود مي كند، ولي مانع از جريان خون شرياني نگردد. (به طوري كه انگشت در زير آن رد شود) در صورتي كه تورنيكه محكم بسته شده باشد، لازم است هر 10 الي 15 دقيقه يك بار حدود 1 دقيقه آن را شل نمود تا جريان عادي خون برقرار گردد. بايد تورنيكه به مدت بيش از دو ساعت باقي بماند در اين وضعيت بايد از تجويز خوراكي الكل كه موجب گشاد شدن عروق مي شود خودداري كرد.
سپس بايد در محل گزش، شكافي به عمق نيم سانتيمتر و به طول يك سانتيمتر در جهت عمودي بزنيم. در موارد بسيار متعدد ديده شده كه بعد از شكاف محل گزش مار خروج سم در لابلاي خونابه به وضوح صورت مي گيرد .همچنين بعد از شكاف، لازم است ماساژ خفيفي به طور ملايم از خارج به طرف محل مار گزيدگي داده شود تا حداكثر خونابه و سم موجود خارج گردد .
* توجه:
شكاف دادن موضع و مكيدن محل گزش چنانچه در همان دقايق اول انجام گردد بسيار مفيد است. مشروط بر آنكه لثه هاي شخص مكنده كاملاً سالم بوده و اثري از زخم و يا آلودگيهاي ديگر نباشد .
 
  3- سرما درماني قطعاً ممنوع است :
از لحاظ تئوري به نظر مي رسد غوطه ور كردن عضو گزنده شده در يخ موجب تنگ شدن عروق مي شود و جلوي انتشار سم را مي گيرد ولي اين روش، سبب افزايش موضعي نكروز (مرگ بافتها) در منطقه گزش شده به علت تنگ شدن عروق باعث مي شود كه مقدار سرم ضد سم كمتر به منطقه گزش برسد .در يك مطالعه مشخص شده كه 75درصد از بچه هايي كه به دنبال مار گزيدگي احتياج به قطع عضو پيدا كردند، در درمانهاي موضعي مورد سرما درماني قرار گرفته بودند .  
  ســيــگار
همه ما اغلب عبارت «استعمال دخانيات سبب تنگي نفس مي شود.» را بارها شنيده و يا به كار برده ايم. عادت به سيگار، مقاومت راههاي تنفس را افزايش مي دهد. در تمرينات شديد ورزشي اكسيژن مورد نياز تهويه در افراد سيگاري به طور متوسط دو برابر افراد غير سيگاري است. اين واقعيت، زماني مصداق پيدا مي كند كه در مدت يك ساعت قبل از تمرين چند عدد سيگار مصرف شده باشد. در سيگاريهاي حرفه اي (مصرف 20 الي 30 سيگار در روز براي مدت 27 سال) اين اختلال تقريباً به 4 برابر مي رسد. در صورتي كه يك سيگاري براي 24 ساعت قبل از تمرين از كشيدن سيگار خودداري نمايد، اكسيژن مورد نياز تهويه در حدود 25 درصد كاهش داشته ولي هنوز تقريباً 60 درصد بيشتر از كساني است كه عادت به سيگار ندارند. بنابراين افرادي كه از ترك دائمي سيگار ناتوانند مي توانند با خودداري از استعمال سيگار براي مدت يك روز قبل از ورزش به عملكرد خود كمك نمايند .
اين مقدار مصرف، اكسيژن اضافي تهويه كه در اثر اعتياد به سيگار حاصل مي شود، مي تواند مقادير متنابهي از اكسيژن پتانسيل ذخيره شده عضلات را اخذ نمايد. اين پديده ممكن است به تضعيف و كاهش عملكرد مهارتهاي ورزشي و در نتيجه خستگي منتهي گردد.
 
  مسموميتهاي ناشي از كنسرو ماهي
نبايد از خاطر دور داشت كه كنسرو ماهي كه جزو مغذي ترين و لذيذترين صنايع غذائي امروز محسوب مي شود، داراي خصوصيات ويژه اي است كه هنگام خريد به آنها توجه داشته باشيم، چرا كه عدم توجه به، به كار گيري فاكتورهاي لازم در توليد اين محصول، مي تواند موجب مسموميتهاي خطرناك در مصرف كننده شود .
ماهيهاي مصرفي در كنسرو از نوع تن ماهيهاي بوده كه از درياهاي جنوب كشورمان تهيه مي شود. عضلات بدن اين ماهيان قسمت خوراكي آنها را تشكيل مي دهند كه شامل عضلات معمولي يا گوشت سفيد و عضلات تيره يا گوشت تيره مي باشد. چنانچه در محتويات كنسرو، علاوه بر گوشت سفيد از گوشت تيره هم استفاده مي شود بايد بر روي ليبل قيد شود. به طور معمول دو نوع فساد باكتريايي و فساد شيميايي در قوطيهاي كنسرو ماهي قابل پيش بيني است. فساد باكتريايي فراورده هاي كنسرو ماهي را مي توان به دو گروه تقسيم كرد :
الف – فساد هيستامينيك
ب – فساد ناشي از باكتري بي هوازي (بوتولينوم)
 
  فساد هيستامينيك:
آلودگي گوشت ماهي به هيستامين، كه ناشي از فساد اوليه ماهي و عدم نگهداري صحيح ماهي و صيد ماهي در شرايط نامناسب مي باشد، باعث فساد هيستامينيك مي گردد و هيستامين از جمله مواردي است كه در اثر حــــرارت از بين نمي رود. دوره مسموميت هيستامين كوتاه و حدود چند ساعت بوده و به صورت علائم آلرژيك ظاهر مي شود و مشخص ترين آنها قرمز شدن صورت و گردن، كهير، التهاب، سردرد شديد همراه با تپش قلب و نبض نامنظم كه به دردي مداوم و كسل كننده منتهي مي گردد .سوزش دهان و گلو، سرگيجه خارش شديد در پوست و در موارد حاد ايست قلبي از ديگر موارد علائم مسموميت است. جهت پيشگيري از موارد فوق بايد توجه داشت كه كنسرو ماهي داراي طعم و بوي مناسب بوده و رنگ گوشت به صورت يكنواخت و بافت آن نيز يكنواخت و داراي حالت ارتجاعي باشد و حالت اسفنجي در بافت گوشت وجود نداشته باشد .  
  فساد باكتريايي بي هوازي:
در اين نوع فساد كه اغلب ناشي از سم توكسين حاصل از فعاليت اسپورميكرب بي هوازي است، عموماً همراه با بادكردگي قوطي مي باشد. اين سم در اثر حرارت از بين مي رود و در صــورت مصــرف، باعث مسموميت شــديــد و در بسياري از موارد منجر به مرگ مي گردد. همچنين آلودگيهاي ثانويه قوطي نيز باعث فساد باكتريايي از نوع هوازي مي گردد .در اين خصوص بايد توجه داشت قوطي كنسرو از هر نظر سالم بوده و هيچگونه بادكردگي يا تغيير شكل در آن مشاهده نشود، درزهاي دوخت قوطـــي بدون هيچــــگونه لبه زدگي و تركيـــدگي كاملاً سالم باشد و بوي ترشيدگي در گوشت احساس نگردد.  
  فساد شيميايي:
اين نوع فساد، در اثر خوردگي لاك درون قوطي و واكنش با تركيبات محتويات قوطي ايجاد مي شود .بايد توجه داشت لاك قوطي كاملاً صاف و بدون ترك خوردگي و تغيير رنگ محسوس باشد، همچنين لكه هاي سياه در ديواره قوطي نشان واكنش شيميايي لاك قوطي هستند .

تـمـريـنـهـاي ديــنــامــيــك

  تـمـريـنـهـاي ديــنــامــيــك 1- جهش متناوب پاها به عقب :
طوري خم شويد كه پاها به صورت كشيده در پشت بدن و وزن روي دستها باشد. يك زانو را تا سينه خم كنيد،‌ آنگاه اين پا را به عقب پرت كنيد و همزمان زانوي ديگر را تا سينه خم نماييد. اين حركت را به صورت متوالي و سريع انجام دهيد. با بيست بار(ده بار براي هر پا)‌ شروع كنيــــد و به تدريــج آن را به پنجاه بار برسانيد.  
  2- جهش هر دو پا به عقب :
مانند تمرين قبلي است با اين تفاوت كه هر دو پا با هم خم و سپس به عقب پرت مي شوند. با ده بار، شروع كنيد و آن را به سه سري ده تايي برسانيد.  
  3- جهش به عقب و بالا :
مانند تمرين قبل، در حالي كه وزن بدن روي هر دو دست قرار دارد، زانوها را خم و سپس پاها را به عقب خم كنيد؛‌ پس از اينكه دوباره زانوها را تا سينه خم كرديد، به بالا جهش كنيد،‌ به حالت چمباتمه اي فرود آييد تا دوباره پاها را به عقب پرت كنيد.  
  4- پرش از حالت چمباتمه :
بايستيد و يك پا را جلوتر از ديگري قرار دهيد؛ به پايين بجهيد و زمين را لمس كنيد؛ سپس به بالا بپريد و پاها را در هوا عرض كنيد تا پاي‌‌ «عقبي» به هنگام فرود در جلو قرار گيرد. اين تمرين را به صورت متوالي و سريع با شش بار شروع كنيد و به تدريج به سه سري ده تايي برسانيد.  
 5- پرش روي نيمكت :
پاها را در طرف يك نيمكت قرار دهيد. به بالا بپريد و در هوا پاشنه هاي پا را به هم بزنيد و به هنگام فرود، پاها را در دو سوي نيمكت قرار دهيد. اين تمرين را شش بار به صورت متوالي و سريع انجام دهيد و به تدريج به سه سري ده تايي برسانيد.
  6- بالا بردن توپ طبي :
بايستيد و توپ طبي (يا وزنه بزرگ و مشابه ديگري) را در دست بگيريد و پشت خود را صاف نگه داريد، چمباتمه بزنيد تا توپ با زمين تماس يابد. سپس به سرعت پاها را راست كنيد و توپ را بالاي سر ببريد. اين حركت را شش بار به طور متوالي و سريع انجام دهيد و آن را به سه ســري ده تايي برسانيد.  
  7- پرتاب توپ طبي :
مانند تمرين شش است اما پس از راست كردن زانوها، توپ را به بالا پرت كنيد و هنگام گرفتن مجدد توپ، زانوها را خم كنيد ولي پشت خود را صاف نگاه داريد.  
  8- لي لي كردن :
به نوبت با هر يك از پاها با سرعت هرچه بيشتر به جلو و عقب لي لي كنيد. اين تمرين را با ده جهش شروع كنيد و به تدريج به پنجاه برسانيد.  
  9- دويدن از پله ها :
به سرعت هرچه بيشتر از پله ها بالا بدويد، ابتدا يك پله و بعد دو پله در هر گام. تمرين را با بيست پله شروع كنيد و به تدريج به پنجاه برسانيد.  
  10- دويدن رفت و برگشت :
فاصله اي در حدود سي متر انتخاب كنيد،‌ اين مسافت را به سرعت بدويد، در پايان مسير به زمين دست بزنيد و به سرعت به نقطه شروع برگرديد. اين تمرين را پنج بار به صورت متوالي و سريع با دست زدن در دو انتهاي مسير انجام دهيد و به تدريج دفعات تمرين را به ده بار و مسافت را به صد متر افزايش دهيد.  
  11- شوت زدن :
به فاصله ده متري از يك ديواره بايستيد و توپ سبكي را به صورت متوالي و سريع به سمت آن شوت كنيد. به نوبت با هر پا بيست بار شوت بزنيد. به تدريج توپ سنگين تري انتخاب كنيد و فاصله از ديواره را نيز تا تقريباً سي متر افزايش دهيد.  
  12- پرش سينه :
از حالت ايستاده به بالا بپريد و سعي كنيد زانوها را تا سينه بالا بياوريد. اين حركت را به سرعت شش بار انجام دهيد و به تدريج تا بيست بار انجام دهيد